تقدیم به قداست بی انتهای معلمی که درد را هجی می کند!!!
درد...
هجی کن تا حرفی از بابا آب داد
یا نداد نباشد!!!
بنویس نان...
تا کودک طعم ان را بچشد...
تا زن نگاهش اشک!!!
نون ...الف...نون
بکش صدای آخر و غیر آخر!
نه!!!طعم نان آخر وغیر آخر ندارد.
تمام غمت پای این تخته ی سیاه
اشک می شود.
تمام دلت!
پای این درس خون.
واژه ای نیست که زن بدهد دست مرد...
تا شاید آن مرد،در باران بیاید!!!!!!!!!
سودابه
تاریخ : پنج شنبه 87/2/12 | 10:24 صبح | نویسنده : سودابه افسر بهادری | نظرات ()