• وبلاگ : سودابه
  • يادداشت : طعم نان
  • نظرات : 2 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام.

    وبلاگ جالب و مطالب جالبتري داريد. موفق و پيروز باشيد.

    سلام آبجي خوبي

    چند وقتي هست به وب من سر نزدي منتظرتم

    شايد آن مرد در باران بيايد

    خيلي جالب بود موفق باشي باي

    سلام. خسته نباشي. بسيار زيبا بود. منم اپم سر بزنيد خوشحال ميشم
    اعتراف ميکنم گاهي به اسمان نگاه ميکنم...دزدانه به چشم ستارگان ...اما نه به تمامي انها...تنها بدانها که شبيه ترند:::به چشمان تو

    در کلاس روزگار
    درس هاي گونه گونه هست
    درس دست يافتن به آب و نان!
    درس زيستن کنار اين و آن!
    درس مهر،
    درس قهر،
    درس آشنا شدن.
    درس با سرشک غم ز هم جدا شدن!

    در کنار اين معلمان و درس ها،
    در کنار نمره هاي صفر و نمره هاي بيست!
    يک معلم بزرگ نيز،
    در تمام لحظه ها،
    تمام عمر!
    در کلاس هست و در کلاس نيست !

    نام اوست : مرگ !
    و آنچه را که درس ميدهد:

    ×زندگي×است!

    چه کسي عشق را باور مي کند ؟


    بي خبر



    کبوتر نامه بر پرنده خوش خبر



    بيا و از حال من خبر به يارم ببر



    بگو به آن بي وفا از اين دل بيقرار



    که آتش عشق او، مرا بود شعله ور



    در تب و تابم ز آن زلف چليپاي او



    با غم و هجر رخش روز شبم درگذر



    پر شده از خون دل چشمه چشمان من



    چونکه بود روز و شب چشم اميدم به در



    داغ دل خسته ام مي کشد اکنون مرا



    گرکه نيابم از آن، گلشن رويش خبر



    بگو به آن بي وفا از دل زارم سخن



    يا تو بيا پيش من يا که مرا هم ببر



    سر بدهم ناله ها چو نغمه هاي رباب



    تا بکند لحظه اي بر دل شيدا اثر



    در خم ميخانه ها از پي پيمانه ها



    در بر دردانه ها گر بنمايي نظر

    سلام دوست گرامي

    ما اپيم خوشحال مي شيم تشريف بياريد

    زندگي با همه وسعت خويش ...

    محفل ساكت غم خوردن نيست

    حاصلش تن به قضا دادن وافسردن نيست

    اضطراب وهوس وديدن وناديدن نيست

    زندگي جنبش جاري شدن است

    از تماشاگه اغاز حيات تا بدانجا كه خدا مي داند

    پيش منم بيا

    وحشت از عشق كه نه ترس ما از فاصله هاست

    وحشت از غصه كه نه ترس ما خاتمه هاست

    ترس بيهوده نداريم

    صحبت از خاطره هاست

    صحبت از كشتن ناخواسته عاطفه هاست

    كوله باريست پر از هيچ

    كه بر شانه ماست

    گله از دست كسي نيست

    مقصر دل ديوانه ماست

    ما سرانجام : سرانجام گرفتيم به هيچ

    راهي سفر به هيچستانيم

    گله اي هست كه از خود داريم

    چاره اي نيست كه انسانيم

    درد ما مرگ تفاهم

    غم ما كوچ محبت

    غم ما از بي كسي مردن و رسوا شدن

    اين هم عاقبت عشق كه تنها شدن

    كوله باري پر از هيچ

    كه بر شانه ماست

    گله از دست كسي نيست

    مقصر دل ديونه ماست

    با سلام

    اگر ميخواهيد آدرس وبلاگ خود را رايگان عوض کرده

    و با پسوند دات کام مطالب وبلاگ خود را ببينيد و به دوستان خود معرفي کنيد به سايت

    WWW.33IR.Com

    برويد و يک نام کوتاه در صفحه اول انتخاب کرده و در صفحه بعد آدرس وبلاگ خود را بدهيد و.... از امکانات رايگان ستفاده کنيد

    ثبت دامنه رايگان داتکام براي اولين بار در ايران

    يا لطيف

    با سلام خدمت شما دوست گرامي.

    وبلاگ قزيبايي داري و اين آپ آخري هم خيلي به دلم نشست، انگار يكي از نزديكانتون معلم هستند يا خودتون؟

    ولي در ايران معلم از اقشار بدبخت و فلك زده هستند، مثلاً شغل پيغمبري دارند.

    وبلاگ زندگي دوباره آپ شده خوشحالمون ميكنين بيايد.

    سلام دوست من

    ممنونم كه به خونه آرزو سرزدي

    من درخواست دوستي با شما رو فرستادم فقط تاييدش با خودتونه

    موفق باشي

    باز هم پيش ما بيا

    سلام
    NOKIA N96 آمد...
    با ما باشيد ...

    سلام

    عالي نوشتي.از وبت خوشم اومده.

    خوشحال ميشم بهم سر بزني

    دختر و پسر تازه با هم دوست شده بودند.

    هر باري كه با هم قرار مي گذاشتند به هم مي خورد.

    چون جايش شلوغ بود و نمي توانستند با هم صحبت كنند، بگويند،بخندند و...

    دنبال يك جاي خلوت مي گشتند !...

    ...بالاخره پيدا كردند...گلزار شهدا !

    ظهر ها موقعي كه مردم نماز مي خوانند گلزار شهدا جاي خلوتي است براي گفتگو !...

    ديگر هيچ كس آْنها را نمي بيند

    فكرمي كردند شهدا هم آنها را نمي بينند!

    گلزار شهدا ...

       1   2      >