وبلاگ :
سودابه
يادداشت :
عاشقيهاي مرا باور نكرد...
نظرات :
4
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
راحيل
بادستهاي گرم تو
کودکان توامان آغوش خويش
سخن ها مي توانم گفت
غم نان اگر بگذارد.
نغمه در نغمه درافکنده
اي مسيح مادر، اي خورشيد!
از مهرباني بي دريغ جانت
با چنگ تمامي ناپذير تو سرودها مي توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.
***
رنگ ها در رنگ ها دويده،
اي مسيح مادر ، اي خورشيد!
از مهرباني بي دريغ جانت
با چنگ تمامي نا پذير تو سرودها مي توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.
***
چشمه ساري در دل و
آبشاري در کف،
آفتابي در نگاه و
فرشته اي در پيراهن
از انساني که توئي
قصه ها مي توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.