اگر گیاهان یقین دارند، که بهار خواهد آمد
چرا ما انسانها باور نداریم؛
که روزی خواهیم توانست به هر آنچه می خواهیم دست یابیم ؟
سلام و به همین سادگی زمزمه ای از آغاز شروع می شود.
سودابه ، باران بهاری که ابر می فهمد.
به خاطرت ،
آدم می شوم !!
به سادگی و سربلندی سروی که سبز می ماند .
دلواپسم مباش
سالهاست ، شیطان نجیبی هستم
که در میلاد فرشتگان ،
آدم می شوم !
و هر روز تو را سجده می کنم .
نورانی من !
برایت آدم کم است ،
عاشق می شوم .
سودابه